بیایید رسم و رسومات را پاس بداریم (خخخ)

علت اینکه خانم و آقا موقع عروسی دست هم را میگیرند چیست؟

.

.

.

.

این یک رسم است همانند دست دردست هم دادن بوکسورها قبل شروع مسابقه!!


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 30 خرداد 1393برچسب:علت,خانم,آقا,بوکس,بوکسور,عروسی,دست,شاد,رسم,شروع,مسابقه,طنز,خنده دار,, | 12:18 | Morteza |

1. یقه ی اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.(البته اگه شتر خوبی بود.)

2. ناز و لفت و لیس رو بذارید کنار.

3. در موضع دید باشید ، گذشت اون زمان که میگفتن : من دختر نارنج و ترنجم   که از آفتاب و سایه می رنجم.

4. سن ازدواج رو بیارین پایین ، همون 17 یا18 خوبه بالا تر که برین همچین بگی نگی از دهن می افتین.

5. تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید ، اگه موندن چه بهتر ، نموندن دورشونو درز بکشید.

6. دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید ، یه وقت کنابشودور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می شه.

7. پسرای فامیل بهترین و در دسترس ترین طعمه هاهستند ، رو هوا بقاپیدشون.

8. رو شک و شمایل پسرا زیاد حساسیت به خرج ندید ، پسرای خشگل    هستن دچار مشکل ...!

9. توی اجتماع بُر بخورید ، با مردم قاطی شید ، با ننه صغری و بیبی عذرا نشست و برخاست کنید ، همینا هستن که شادوماد میسازن واستون.

10. یه کم به خودتون برسید ، منظورم آرایش و برداشت زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و چشم و ... نیست.حد اقل قیافه ی یه آدم رو داشته باشید.

11. در پوشش دقت کنید ، لباس چسب و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع میکنه ، یه پوشش سنگین و اندکی رنگبن با حفظ معیار های دوماد پسند بهترینه.

12. مهمون که میاد قایم نشید ، چای ببرید ، پذیرایی کنید ، خلاصه یه چشمه بیاید که بعله ما هم هستیم.

13. سعی کنید از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه ...

14. تا مامانه و باباهه می گن دخترمون دیگه وقت عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و دربرید ، در حرکات و سکناتتون ایننظر رو تأیید کنید و دنبالشو بگیرید.

15. بالأخره اگه خدایی نکرده میخواین جزو اون یک ملیون و هفت صد هزار دختر بی شوهرنباشید (تازه اگه همه ی پسرای مملکت بتونن دوماد بشن)هر چی دارید ، رو کنید ،منظورم از اعضا و جوارحتون نیست ، منظورم کمالات و هنر مندیاتونه.

16. و اینو بگم که از هیچ  دوره ی زندگیمون به اندازه ی وقتی که با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارک خلوت دارید لذت نخواهید برد ، حالا به بعدنش کار ندارم.

17. ... و آخرین توصیه : عوض اینکه توی جریانات عشقی خیابونی زود گذر غرق بشید و مثل کبک سرتونو زیر برف کنید یه خورده به فکر زندگی آیندتون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون کثیف میشید ، می پُکید ... .


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان
حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم

بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری
انقد بزنم که

صدای گرگ دربیارن تو افق.......

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یکی از فـانـتزیام اینه کــه

کنترل تلویزیون خونمونو بردارم

بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،

این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به
دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،

کلی آدم بیگناه اینجا هست !

.

.

.

توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یکی از فانتزیام اینه که...

تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم...

بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم...

منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...

برو از خدا بترس....

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

یکی از فانتزیام اینه که وقتی پورشه پانامرا دیدم با
عجله سوار شم بگم چرا دیر اومدی ؟ بعدش که راننده رو دیدم بگم : اَ اَ اَ ببخشید
فک کردم بابامه ؛ بعد پیاده شم


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:فانتزی,پورشه پانامرا,دیر,راننده,بابا,پیاده, | 21:43 | Morteza |

یکی از فانتزیام اینه که بابام بفهمه سیگار میکشم بعد
بیاد بزنه تو گوشم بگه کصافط چرا سیگار میکشی ؟ برو آب پرتقال بخور ! منم بگم
ترجیح میدم سیگاری رو بکشم که صادقانه روش نوشته : سرطان زا تا آبمیوه ای رو بخورم
که روش به دروغ نوشته : ۱۰۰% طبیعی … بعد بابام اشک تو چشماش جمع بشه و منم یه
لبخند نرمی بزنمو تو دود سیگارم گورمو گم کنم که دیگه با پدرم اینجوری صحبت نکنم … .




موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:سیگار,بابا,کصافط,گوش,آب پرتقال,سرطان زا,طبیعی,اشک,لبخند,گور,, | 19:35 | Morteza |

وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی ...
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد
از خودت فرار کنی گم شی
برق بره با بزرگترش بیاد
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !؟!؟




موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یکی از فانتزیام اینه که یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه
بعد سرش یه هوو بیارم اسم اونم ستاره باشه بعد برم یه گوشه ی اتاق بی‌خیال بشینم و
جنگ ستارگان ببینم !


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 19 مهر 1392برچسب:فانتزی,زن گرفتن,خنده دا,جنگ ستارگان,ستاره,هوو,اتاق,بی خیال,, | 8:12 | Morteza |

یه قانون نانوشته تو همه کارتون ها اینه که،
تا وقتی که به پایین نگاه نکنی نیروی جاذبه کار نمیکنه

****

دیگه کار از کلیپس گذشته برخی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستند…!

****

یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه... خدا هیچ یخچالی رو شرمنده صاحبش نکنه.

****

دو ماهه دارم هر شش ساعت یه بار دوتا آنتی هیستامین میندازم تو جیبام
ولی بازم جیب ما به پول حساسیت داره!

****

اومدم خونه به مامانم میگم گشنمه، میگه عزیزم نون هس ،تخم مرغ هس، روغنم هس،
برو هر چى دوس دارى درست کن بخور!

****

پسر خالم آیپدشو گذاشته بود رو زمین
منم فک کردم از این ترازو دیجیتالاس رفتم روش وایسادم
هیچی دیگه بیچاره کور شد از بس گریه کرد

****


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب

قبلا پسره میفداد زندان بعد از 15 سال که میومد بیرون دختری به پاش مونده بود

الان نمیشه بری سر کوچه ماست بخری!؟!؟

***

سر خیابونمون یه آژانس هست یه طوطی داره قد گودزیلا
امروز داشتم از کنارش رد میشدم یه جیغ کشید، کنارش یه گنجیشک بود
بدبخت گنجیشکه سه متر پرید اونور بد خشکش زد افتاد مرد
منم اومدم حال طوطی رو بگیرم رفتم زدم رو قفسش
برگشت گفت: چخه…
دلم به معنای واقعی کلمه ریخت
کثافت 

***

جدیدا هروقت دست به جزوه
میشم.جزوه میگه:بی یاااااااااااااااااا دوری کنیم از هم

***

مامانم وقتی از دستم عصبی میشه میگه:
به خدا اگه باهات بیام خواستگاری به دختره میگم چه خری هستی

***

جدیدا پشه های خونمون قابلیت عبور از پتو رو هم بدست اوردن

در حد کریس آنجل!

یکیشون اومد در گوشم گفت..:

ماااااااااااااااااااایند فرییییییییییک...

***

ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴرﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛوﻩ ﺩﺍﺩ میزﻧﻪ:

“سا لاوهیو ﻻﻥ ﻫﻴن ﺷﻴن ﺗﺎ ﻧﻴﻲ”

ﻳﻬو ﺍﺯ ﻛوﻩ ﺻدﺍ ﻣﻴﺎﺩ:

کیصافط ! ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨت ﺑوﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕو

***

بدترین حالت اینه ک پاتو با جوراب بزاری تو دمپایی
خیس دسشویی،اصلن انگیزه دسشویی رفتن  رو از دست میدی !؟!؟

 

 

خوش باشین

 


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

چند روز پیش تولدم بود، جشن گرفته بودیم. دختر خواهرم 4 سالشه، گفت دایی می خوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم. این شعر تقدیم به تو.
گفتم بخون دایی. قیافه من در اون لحظه: ^_^
گفت:
سلام سلام عزیزم / گوساله تمیزم
دمبت سفید و آبی / پشکل نریز رو قالی
شما هم از این فک و فامیل ها دارین ؟؟

***

تو دانشگاه یه دختره اومده میگه شما امیرٍ شکیبا هستین؟؟
دوستام؛ نه داداششٍ!!
میگه میشه چن لحظه وقتتونو بگیرم آقای شکیبا؟؟ دوستاتون خیلی خوشمزن!!
از دوستام جدا شدم میگم بله؟؟
میگه شما منو دوس دارین مگه نه؟؟
میگم؛ نه!!
میگه؛ جداً؟؟پس خوب شد خودمو خرد نکردم جلو شما بگم دوستون دارم!! خیلی مغرورین خدافظ!!!
خدا وکیلی عینٍ جمله ای که بهم گفتو نوشتم!!
من الان تو هنگم این منو دوس داش یا من اینو؟؟؟
من که اصن نفهمیدم منو دوس داره شما فهمیدین؟؟؟؟
هم دانشگاهی اعتماد به نفسٍ داریم؟؟

***

امروز سرٍ میزٍ صبحانه!
مامانم؛ امیر نمیذارم امرو بری دانشگاه! یعنی حق نداری تا چن روز!!
من؛ چرا ؟؟؟
مامانم؛ دیشب زبونم لال خواب دیدم تصادف کردی رفتی تو کما!!! از ترسٍ اون کابوسٍ لعنتی کلٍ دیشبو بالا سرت بودم!!!
من؛ بیخیال مامان خوابٍ خانوما چپکیٍ!
بابام؛ راست میگه خانوم! خدا رو چه دیدی شاید به همه عالم ثابت شد خوابٍ زن چپکی نیس! فقط امیر با ماشینت نریاااااا!! یادته که چقد پولشو دادم؟؟ ههههعی میتونستم زمین بخرم بجاش!! با آژانس برو بابایی!!!
من؛(*_*)
مامانم؛(+_+)
بابام؛($_$)
لیوانٍ شیرٍ تو دستم؛))))
آره درس حدس زدین منم یه بوهایی بردم از تو جوب پیدام کردن!!!
بابایٍ انگیزه فلج کنه من دارم؟؟
حالا خوبه تازه از مسافرت برگشته!!! دلتنگی موج میزنه اصن!! والاااا!

***

دوستم یه مدتی هی اسرار داشت لپ تاپشو بیاره خونمون,منم خیلی سرم شلوغ بود هی رد می کردم,یه روزی ازش پرسیدم می خوای بیای چی کار کنم با لپ تاپت؟گفت:می خوام برام اینترنتشو وصل کنی بعد می رم.
من:((.))
یه ساعت بهش توضیح دادم که چند نوع اینترنت وجود داره مثلا من با وایرلس وصل میشم,اونم باید هر چند وقت یک بار پول بدی نمی شه که کامپیوترو کاریش کنی که خودش به اینترنت رایگان وصل یشه.
اونم بعد از چند دقیقه میگه پس کی بیام اینترنتم رو وصل کنی؟
دیوارم اونجا نبود بهش بگیم مگه با دیوار حرف میزدم؟
من:((<>))
لپ تاپ((..))
کریستیانو رونالدو بعد از ناکامی در تیم ملی:((.))
ماریا شاراپوفا:(.)(.)

***

دوستم یه مدتی هی اسرار داشت لپ تاپشو بیاره خونمون,منم خیلی سرم شلوغ بود هی رد می کردم,یه روزی ازش پرسیدم می خوای بیای چی کار کنم با لپ تاپت؟گفت:می خوام برام اینترنتشو وصل کنی بعد می رم.
من:((.))
یه ساعت بهش توضیح دادم که چند نوع اینترنت وجود داره مثلا من با وایرلس وصل میشم,اونم باید هر چند وقت یک بار پول بدی نمی شه که کامپیوترو کاریش کنی که خودش به اینترنت رایگان وصل یشه.
اونم بعد از چند دقیقه میگه پس کی بیام اینترنتم رو وصل کنی؟
دیوارم اونجا نبود بهش بگیم مگه با دیوار حرف میزدم؟
من:((<>))
لپ تاپ((..))
کریستیانو رونالدو بعد از ناکامی در تیم ملی:((.))
ماریا شاراپوفا:(.)(.)

***

تو خونه ما هرکی هرچیو پیدا نمیکنه و کمک میخوووواد جوابش بلا استتثنا اینه :
"اگه بیام پیداش کنم کتک میخوریا"
کمک بدون کتک تعریف نشده
من هر وخ میگم کجاس مامانم میگه اونجاس
هنوزم موندم اونجا دیغن کجاس
فکـ و فامیل ماروباش

***

پسرعموم اومده خونمون برگشته به داداش5سالم میگه؛
ایمان تو بابایی رو بیشتر دوس داری یا مامانتو؟؟
ایمان؛ اول امیرم توش بگو!!
پسرعموم؛ خیلٍ خب! امیرو بیشتر دوس داری یا مامان باباتو؟؟
ایمان؛ شاپری دخترٍ دایی علیرضا!!
یعنی من موندم اندر کفش چرا اسمٍ منو گف!!
میخواست احساساتٍ منو آپزیت کنه؟؟ واقعاً؟؟
داداشٍ خانواده دوستٍ من دارم؟؟

***

یکی از فامیلامون مادر بزرگش مرغ و خروس داره.
اسم خروسه آقا راستینه!!!اسم مرغه هستی خانوم!!!
مادر بزرگه میگه:براشون ماکارونی درست میکنم،خیلی با ادب میان میخورن. تازه تو حیاط یه عالمه گلدون دارم، بهشون گفتم :من برای شما زحمت می کشم مبادا گلدونامو نوک بزنید، گناه دارن!!! هروقت که تخم میذارن نمیخوره،میده به همسایه اش.ازش بپرسی چرا خودت نمیخوری؟ میگه:این تخم ها مثل نوه های منن!!!!
خلاصه زندگی مسالمت آمیزی باهاشون داره..
آدم میره خونش یادکارتونه خونه ی مادر بزرگه می افته...

***

دیشب سرمو گذاشتم رو پای مامانم و داشتیم با حس قشنگ مادر فرزندی با هم رابطه برقرار میکردیم.یهو با ناز ازش پرسیدم:مامان از اینکه من دخترتم چه احساسی داری؟
بلافاصله جواب داد:احساس شرمساری!!!!
مامانه من دارم؟؟؟نه جدا مامانه من دارم؟؟؟

*************

 

منبع : مرتضی فیض آبادی

 


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:طنز فامیلی,جوک,خنده دار,لطیفه,فامیل,, | 13:29 | Morteza |

قبض برق زیاد اومده بود، نشون بابام که دادم، یه سری تکون داد و پاشد رفت طرف کامپیوتر!!!
فک کردم رفت کامپیوترو داغون کنه...
منم رفتم نزدیکتر ببینم چیکار میخواد بکنه، دیدم رفته توو گوگل نوشته:
.
.
.
آموزش دستکاری کنتور برق!!!!!!!

***

دیشب شام ؛ بابام پسرعموشو بعدٍ چن سال دعوت کرده خونمون،دور هم نشسته بودیم پسرعمو بابام گف؛ امیـــــــــر پســـــرم چن سالت شده؟؟ چی میخونی؟؟
من؛ 21سالم! مهندسی پزشکی!
بعدش میبینم ترکید از خنده! میگه؛ هم پزشکی هم مهندس؟؟ بعد رو به بابام با خنده! این پسرت از همون بچگی پررو بود!! ببین چه منو دس انداخته؟؟ امان از این جوونا!!!
بابامم واس اینکه پسرعموش ضایع نشه گف؛ امیـــــــــر معذرت خواهی کن!!!
من؛
حضار؛
جامعه ی در تلاش احیایٍ مشاغل برای جوانان؛))))
مهندسین پزشکی؛
کسی که اینو داره میخونه؛
هیچی نگین خودم میدونم!!
فک و فامیل دارم چی فک کردین؟؟

***

بابام:محمد کی زن میگیری؟
من:فعلا شرایط ندارم.
بابام:غلط کردی،دختر رئیسم هست،صحبت کردم باید بگیری...
خدایی دموکراسی رو حال میکنید؟
آخه پدرم چرا سوال میکنی؟بگو واست زن گرفتم دیگه!

***

دیشب توخواب احساس میکردم توکوچه أم هرچی خودموجم میکردم گرم نمیشدم.ازخواب بیدارشدم میبینم بابام تورخت خواب من خوابیده من اینورتوسرمادارم مث ...میلرزم.
بابای اولاد دوستی داریما؟
ازاین میترسم قحتی شه من وداداشمو بخوره!

***

از وقتی تبلیغات رایتل تو تلویزیون شروع شده نمیدونین چه وضعیه تو خونمون مامانم گیر داده برو یه دونه از این سیم کارتها بخر از این به بعد زنگ میزنم ببینم کدوم قبرستونی؟ با کی میگردی؟
همراه اول و ایرانسل !!!
رایتل ))))
کبوترای نامه رسون ؟؟؟؟؟
تو فضای خانوادگی ما همچین اعتماد فواره میزنه

***

 دخترداییم اس داده میگه؛ شلووووم امیلو شطولی؟؟
منم اس دادم؛ ایطولی!
بعد دوباره اس داده؛ واقعاً برات متاسفم نمیشه مث آدم باهات حرف زد!!
من؛ خو مث خودت جواب دادم آدم!!!
اس داده؛ شوخی کلدم! گلیه نتنی! فلدا میای بلیم کوه با بابت(بابک داداشش) اده نیای باهات قَل میتنم!!
میگم؛ باوشه!!
باز اس داده؛ خیلی بی جنبه ای!! مثٍ آدم حرف بزن!!
دختردایی روان پریشٍ دارم من؟؟
دعا کنید حالش خوب شه!!!

***********

منبع : مرتضی فیض آبادی


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 19 مرداد 1392برچسب:طنز فامیلی,جوک,خنده دار,لطیفه,, | 22:24 | Morteza |

بابام داشت نماز میخوند ،یهو داد زد : الله اکبر ! الله اکبر !
دویدم گفتم:- گوشیت زنگ خورد؟ میگه : الله اکبر !
- شام واست نگه داریم؟ میگه : الله اکبر !
- بو سوختگی میاد؟ میگه : الله اکبر !
- جک و جونور دیدی ؟ میگه : الله اکبر !
گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!
با عصبانیت داد زد : الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)
نمازش تموم شده میگه : یه ساعته میگم بزن کانال 36 ببینم امشب خرم سلطان داره یا نه چقدر تو خری آخه ؟
من ...
GEM TV ...
خط بریل ...
برنده جایزه نوبل پانتومیم ...


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:خرم سلطان,الله اکبر,نوبل,نماز,خنده دار,طنز,, | 13:23 | Morteza |

میبرم :                  Moborom

من برم؟:                Moborom

برنده میشم:          Moborom

میبرم:(بریدن)        Moborom

من بور هستم:       Moborom 


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 5 مرداد 1392برچسب:عجیب,عجایب,مشهد,زبان مشهدی,, | 13:26 | Morteza |

با عرض پوزش از خانم های محترم این فقط یه شوخیه

زن مثل تلویزیونه
دوست دختر مثل موبایل

تو خونه تلویزیون تماشا میکنی
وقتی میری بیرون موبایلتو میبری

وقتی پول نداشته باشی تلویزیون خونه ات رو میفروشی
وقتی پول بدست میاری گوشی موبایل رو عوض میکنی

بعضی وقتها از تلویزیون لذت میبری
اما بیشتر اوقات با موبایل بازی میکنی

تلویزیون برای تمام عمرت مجانیه
اما اگه قبض موبایل رو پرداخت نکنی ارائه خدمات متوقف میشه

تلویزیون بزرگ و گنده است و معمولا کهنه
اما موبایل خوشگل و باریک و خوشدسته و همیشه میشه همه جا با خودت ببریش

معمولا هزینه استفاده از تلویزیون منطقی و قابل قبوله
اما هزینه استفاده از موبایل زیاده و همیشه هم بدهکاری

تلویزیون کنترل از راه دور داره
اما موبایل نداره

و مهمترین نکته اینکه موبایل وسیله ارتباطی دوطرفه است (صحبت کردن و گوش دادن )
اما فقط باید به تلویزیون گوش بدی !چه بخواهی چه نخواهی
و آخرین نکته اینکه تلویزیون ویروس نداره اما موبایل.....


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:دوست دختر,زن,تفاوت زن با دوست دختر ,, | 12:18 | Morteza |

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟


پسر: آره عزیز دلم


دختر: منتظرم میمونی؟


پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند


پسر: منتظرت میمونم عشقم


دختر: خیلی دوستت دارم


پسر: عاشقتم عزیزم

 

بقیه در ادامه مطلب ...


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:داستان کوتاه,هدیه,هدیه باور نکردنا,هدیه باور نکردنی به دختر,, | 12:11 | Morteza |

ﻣﮋﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ )))):
.
.
.
.
.
.
.
. ...


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:دختر,دوست پسر,خنده,شارژ,پاستیل,بارون,مژده, | 17:44 | Morteza |

 

وصیت نامه لقمان حکیم ورژن 2013

 

پسرم! گروهی ، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محلیشان کنی از گزندشان بی امانی . پس در احترام ،اندازه نگهدار

پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن ، ضمناً چرچیل هیچگونه نسبتی با طایفه ما ندارد. بچه هایش ادعای ارث نکنند.

پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن

پسرم! دوستانت را با یک لیوان آب خوردن امتحان کن! آب را به دستشان بده تا بنوشند! بعد بگو تا دروغ بگویند! اگر عین آب خوردن دروغ گفتند از آنان بپرهیز…

هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت رد شوند

پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن

پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تَقِّش درمی آید که آنی که تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن

پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب و نه خود را چنان بالاببر. دیرزمانی نیست که جایتان عوض شود

پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن

هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی را به خاطر مواضعش مرنجان.

پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند

پسرم! اگر برای دختر یا پسری پیش تو برای تحقیق آمدند و تو چیزی می دانستی رک و راست بگو. هر آنچه که می دانی. به فکر بدبختی دختر و پسر مردم باش

پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند

پسرم! پیش از استخدام در اداره های دولتی ، “پاور پوینت” را فرابگیر

پسرم! در اداره ای استخدام شدی هرچه دستمال از جیب هایت دوربریز. آب بینی ات را پیراهن تمیزکنی بهتر است تا کسی دستمال در دستت ببیند

پسرم! قطار اندیمشک – تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر

پسرم هنگام صبح از مترو و بی آر تی دوری کن !

پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی

پسرم! در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش بیاید، زورکی که نیست

پسرم! اگر آلبوم های موسیقی دل آواز و هرمس و آوای شیدا گرانتر از چهار هزارتومان شد ، دیگر نخر. با این حال نصیحت قبل از قبلی را آویزه گوش کن

پسرم! اقل کم! ماهی یک بار آژانس شیشه ای را ببین.

پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی.

آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.

پسرم! بلوتوث تلفن همراهت را خاموش نگهدار، مگر در مواقع ضروری

فرزندم! هیچ کس تنها نیست.

پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن

پسرم! آنتی ویروس “بیت دیفندر” اوریجینال نصب کن. پول “رجیستر” به میزان ده سال را کنار گذاشته ام. با احتساب تورم جهانی و تحریم و فیلتر و نوسان بازار. مادرت جای آن را می داند

پسرم از افراد مورد اطمنیان وی پی ان تهیه کن وقتت را با اولترا و فیری گیت حرام مکن!

هان ای پسر! اگر کسی گفت اسفندیار ار می شناسی خودت را به نفهمی بزن

پسرم! هر روز از همکارانت در اداره عمیقا خداحافظی کن. کسی نمی داند آیا فردا در همان اداره باشی یا نه. اداره در همان شهر باشد یا نه. شهر در … ولش کن پسرم

پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت

پسرم قبل از هر انتخاب واحد اساتیدی را که حضور وغیاب نمی کنند واسکیل فراوان می کنند دریاب وبه دفترشان بسیار برو 

عزیزپدر! حتی الامکان از کلاس های 7:30 و 8:00 صبح دوری کن که کل روزت را بر باد می دهد هان ای پسر! هر چند گاهی غذا را از سلف بخور تا بهتر قدر مادرت را بدانی

پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان

پسرم! پیامک های عیدنوروزت را همین الان بفرست

هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت

پسرم! گوجه را از نارمک بخر، شنیده ام ارزان است.

پسرم! هیچ گاه از دانشگاه های هاروارد ، ماساچوست و بوستون مدرک نگیر. برایت حرف در میارن. مگه آزاد رودهن چشه؟

پسرم! نامزد انتخابات شدی ، اول یا داماد لُرها شو یا تُرک ها که تو را در انتخابات تنها نگذارند

هان ای پسر! خسته شدی؟ … از ساعت چند داری وصیت می خونی؟ … کی خسته است؟ …خودت نقطه چین ها رو پرکن

پسرم! شماره حساب هدفمندی یارانه ها ، رمزگذاری شده در صندوقچه مرحوم آقابزرگ توی اتاق پشتی است.

پسرم! شهر ما خانه ما! … نه نه نه! نمی خواد عزیزم. شهرشون خونه خودشون. اول اتاقت رو از این ریخت در بیار

پسرم! در فیس بوک عضو شو و این وصیت نامه را برای دوستانی که برمی گزینی یا تو را برمی گزینند “شیر” کن

 

پدرت لقمان


موضوعات مرتبط: مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 25 تير 1392برچسب:لقمان حکیم ورژن 2013,طنز نوشته,خنده دار,وصیت نامه,نصیحت, | 1:21 | Morteza |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد