جَکو جُک

قبلا پسره میفداد زندان بعد از 15 سال که میومد بیرون دختری به پاش مونده بود

الان نمیشه بری سر کوچه ماست بخری!؟!؟

***

سر خیابونمون یه آژانس هست یه طوطی داره قد گودزیلا
امروز داشتم از کنارش رد میشدم یه جیغ کشید، کنارش یه گنجیشک بود
بدبخت گنجیشکه سه متر پرید اونور بد خشکش زد افتاد مرد
منم اومدم حال طوطی رو بگیرم رفتم زدم رو قفسش
برگشت گفت: چخه…
دلم به معنای واقعی کلمه ریخت
کثافت 

***

جدیدا هروقت دست به جزوه
میشم.جزوه میگه:بی یاااااااااااااااااا دوری کنیم از هم

***

مامانم وقتی از دستم عصبی میشه میگه:
به خدا اگه باهات بیام خواستگاری به دختره میگم چه خری هستی

***

جدیدا پشه های خونمون قابلیت عبور از پتو رو هم بدست اوردن

در حد کریس آنجل!

یکیشون اومد در گوشم گفت..:

ماااااااااااااااااااایند فرییییییییییک...

***

ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴرﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛوﻩ ﺩﺍﺩ میزﻧﻪ:

“سا لاوهیو ﻻﻥ ﻫﻴن ﺷﻴن ﺗﺎ ﻧﻴﻲ”

ﻳﻬو ﺍﺯ ﻛوﻩ ﺻدﺍ ﻣﻴﺎﺩ:

کیصافط ! ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨت ﺑوﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕو

***

بدترین حالت اینه ک پاتو با جوراب بزاری تو دمپایی
خیس دسشویی،اصلن انگیزه دسشویی رفتن  رو از دست میدی !؟!؟

 

 

خوش باشین

 


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

یه دختر خاله دارم به زور ۴سالشه ۱۳سال تفاوت سنی داریم ساعت ۵ صبح اومده میگه یا پا میشی یا تو چشات جیش میکنم !
فامیل دیکتاتوره داریم ؟

***

مامانم شیر خریده ماست زده خاله م بهش گفت اگه واقعا میخوای خودکفا بشی باید یه گاو هم ببندی توی حیاطتون که دیگه پول شیر ندی !
مامانم گفت والا یه گاو بستیم اینجا ولی فقط مث گاو سرش تو کامپیوتره شیر نمیده اصن !

***

تلویزیون داشت می گفت کودک لطیف است با آن به درستی برخورد کنید !
در راستای مسخره بازی به مامانم میگم : ماماااااان من لطیفماااااا …
مامانم : عزیزم تو دیگه از لطافت دراومدی کثاااااافط شدی !!!
به نظر شما آلبوم دادم بیرون اسمشو چی بذارم ؟

***

یه روز دوست داداشم زنگ زد خونمون مامانم گوشیو برداشت ، یارو گفت : آقا سینا هستن ؟ مامانم گفت : نخیر ، دستشویی تشریف دارن !!!
یه همچین مامانی دارم من ؛ پسرشو تحویل میگیره در حد لالیگا !

***

بابام دو هفته س تا میرم پای کامپیوتر میاد بغلم میشینه دستمو می گیره چُرت می زنه ؟
دیشب بهش میگم این کارا واسه چیه ؟؟؟
میگه تلوزیون گفته فرزندان خود را در دنیای مجازی تنها رها نکنید!

***

ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﻃﺮﻑ ﺩﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﺭﺕ ﻭ ﺯﺭﺕ ﻣﯿﺰﺩ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﺖ ، ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻦ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻮﮔﻮﻟﯽ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩ!
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻤﻮﻧﻢ ﺩﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ؟
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺑﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ !
ﯾﻨﯽ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ، ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺟﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ؛ بعدشم دارم میرم یونیسف !

***

داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه اونوقت داداشِ منم وقتی میره بیرون شلوارَکِشو قایم میکنه نکنه من بپوشمش !
از داداش هم شانس نیاوردیم ...

***

دوستم وکیله یه روز رفته دادگاه واسه کار اداری ، سر و کارش افتاده به یه مرد جدی و بداخلاق !
یارو گفته مثل اینکه تا به حال منو ندیدید ؟ دوستم هول کرده گفته خیر ، زیارت نداشتیم سعادت کنیم شمارو !!!

***

داداشم میگه وقتی موهاتو سیخ سیخی میکنی شبیه فرچه توالت میشی !

***

دیشب مهمون داشتیم خواهر کوچیکم داشت چایی تعارف میکرد ، به زن عموی بابام که رسید به خواهرم گفت : الهی پیر شی ؛ آبجیه منم که معنیه این حرفو نمیفهمید گفت الهی خودت بمیری …
تا نیم ساعتم رفت تو اتاقش گریه کرد!

***

داداشم زد شیشه ادکلونو شیکوند ، با عجله میگه زود باش چند تا لباس بیار بکشیم روش حیفه !
تو کف مدیریت بحرانشم 

***

داشتیم فیلم هندی میدیدیم سلمان خان با یه کلاش یه گردان زرهی رو نابود کرد !
گفتم بابا اینا خالی بندیه !!!
بابام برگشت گفت خالی بندی اینه که راننده سیگار میکشه ولی تو بوی سیگار میدی !
هیچی دیگه ضایع شدم و همه رو به دیدن ادامه فیلم دعوت کردم

***

شاد باشید


موضوعات مرتبط: ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد